یادداشت/ آغوش باز سیل
آب ، آب است. اگر از آسمان ببارد ، باران می شود. اگر روی زمین جاری شود ، رود است. اگر از صخره بروید ، چشمه است. و اگر به گستره بی انتهای دریا برسد ، اقیانوس . همین آب اما اگر به بدن ما نرسد ، مرگمان حتمی است. اصلا مگر می شود زندگی […]

آب ، آب است.
اگر از آسمان ببارد ، باران می شود.
اگر روی زمین جاری شود ، رود است.
اگر از صخره بروید ، چشمه است.
و اگر به گستره بی انتهای دریا برسد ، اقیانوس .
همین آب اما
اگر به بدن ما نرسد ، مرگمان حتمی است.
اصلا مگر می شود زندگی هیچ موجودی را بدون آب تصور کرد؟!
با اینهمه کیست که قدر آب را آنگونه که باید بداند؟!
فقط خداست که حواسش به همه چیز هست.
همان خدایی که اگر از ناشکری ما قهرش بگیرد ، آب را گل آلود می کند و بر سر و روی زندگیشان می ریزد.
آنقدر که زیر آوارش تاب نفس کشیدن نداشته باشیم.
مثل همین سیل اخیر که از زمین و زمان جاری شد و از امام زاده داوود تا خانه خشتی یزد و ویلاداران مناطق ییلاقی فیروزکوه ، هیچ کدام را بی نصیب نگذاشت.
خانه های غصب شده ای که سالها در اضطراب قرار گرفتن در مسیر سیلاب ، صبوری کردند و چیزی به روی صاحب خانه های غیر خودی شان نیاوردند.
حالا که سیلاب راهش را باز کرده و درهای به زور بسته شده غاصبین را شکسته ، کاسه های چه کنم چه کنم است که میان مردم و مسوولین دست به دست می شود؟
سدها و آب بندانها چه کاره اند؟!
مازندران به عنوان استانی باران خیز ، همیشه یکی از آسیب پذیر ترین استانهای بالادستی کشور محسوب می شود که علی رغم داشتن موانع سیل گیر ، چون جنگل ، سد و آب بندانهای موجود ، همه ساله متحمل خسارات فراوانی در حوزه های مختلف کشاورزی و آبخیزداری می شود. این مسئله تا حدود زیادی نقش مهم سدها و آب بندانها را در مهار تند آبها کم رنگ می کند.
اگر مقوله جنگل خواری و قطع بی رویه درختان را عامل مهمی در فرسایش خاک و شکل گیری سیلابهای فصلی بدانیم ، سدها و آب بندان ها باید بتوانند مقابل تهاجم گریز ناپذیر سیلاب بایستند و ساکنان زمین را از مخاطره غرق شدن نجات دهند.
اتفاقی که در عمل امتحان خود را خوب پس نداده و فرضیه مهندسان آبخیزداری را با چالش مواجه کرده !
استان ما ۲ سد بزرگ و ۹ سد کوچک دارد که همه ساله بخشی از گنجایش آنها با هدف مدیریت سیلابهای بهاری ، خالی نگه داشته
می شود.
رودخانه های خالی از خانه
علاوه بر آن مازندران ۱۲۰ رودخانه دارد که قادرند با هدایت آبهای سطحی به سمت سردهنه ها و دریاچه خزر ، تا حدود زیادی از میزان تخریب سیلاب ها بکاهند. اما بسترهای خالی شده از شن و ماسه رودخانه ها توان کش آمدن زیر سنگینی سیلاب ها را ندارند!
طبق برآورد شرکت آب منطقه ای مازندران ، این استان با میانگین ۶۰۰ میلی متر بارندگی در سال ، ۵٫۴ میلیارد مترمکعب آب سطحی و ۱٫۵ میلیارد متر مکعب آب زیرزمینی تولید می کند.
به عبارتی ، ۱۰ میلیون مترمکعب آب به ازای هر میلی متر بارندگی.
از طرفی به گفته امور اراضی و آب و خاک جهاد کشاورزی مازندران ، تنها ۱۰ درصد از آبهای سطحی این استان مهار می شود که کمترین میزان در کشورمحسوب می شود!
این رقم در استانهای گیلان و گلستان به ترتیب ۵۰ و ۲۵ درصد برآورد شده است.
اگر سدها نقش مهمی در جمع آوری آبهای سطحی و مهار و ذخیره سازی تند آبها داشته باشند ، آببندانها هم می توانند به منزله یک سوپاپ اطمینان در این زمینه عمل کنند در حالیکه بسیار کم هزینه تر از سدها هستند.
اما چه فایده که ما در هر دو قافله از میانگین کشوری بسیار عقب هستیم!
سد بسازید ، بیابان تحویل بگیرید
از طرفی کارشناسان محیط زیستی معتقدند ، احداث بی رویه سدها آسیبهای جبران ناپذیری به جنگل ها ، رودخانه ها ، آبخیزها ، دریاچه ها ، تالاب ها ، دشتها و دریاها وارد می کند.
برخی از اساتید دانشگاهی حتی پا را فراتر گذاشته و سد سازی را عامل مهم بيابان زایی معرفی کرده اند. دلیلشان هم اینست که هر سد ، سالانه بخش زیادی از آبهای تجديد پذير را تبخير می كند که در کشور ما این رقم به بیش از ۵ ميليارد متر مكعب می رسد.
از همه این موارد که بگذریم ، ساختن سد در مسیر رودخانه ها سطح اساس رودخانه را بالا می برد. یعنی در زمینهای بالا دست سد ، شیب رودخانه کاهش یافته و سرعت و قدرت حمل آن نیز کمتر می شود.
در نتیجه رودخانه با رسوب گذاری مواد ، به سازندگی و بالا بردن مسیر خود ادامه می دهد .این فرآیند تا آنجا ادامه پیدا می کند که شیب رودخانه برای حمل بار خود مناسب شود.
بنابر این سطح اساس رودخانه در مناطق پایین دستی سد پایین رفته به نحوی که باعث فرسایش مجدد کف رودخانه می شود.
این روند تا رسیدن رودخانه به حالت تعادل ادامه پیدا می کند که علاوه بر تحمیل هزینه های زیاد بر دوش محیط زیست ، احتمال طغیان روردخانه در هنگام بارندگی های سیل آسا را نیز بالا می برد.
از جنگ میرابی تا صلح سرایه داری!
به این موارد مهاجرت بی رویه به مازندران را هم باید اضافه کرد که کار دست همه مبلغان صنعت گردشگری و کشاورز زاده های فراری از کشت و زرع داده است!
دور نیست خاطره کشاورزانی که تا دیروز جنگ میرابی داشتند و امروز به صلح سرایه داری رسیده اند و به حق خود قانع اند!
زمانی ۶۰ تا ۷۰ درصد از جمعیت مازندران را روستانشینان تشکیل می دادند که کشت و زرع تنها منبع درآمدشان بود و راهی به جز فروش محصولات خود برای امرار معاش نمی شناختند.
اما حالا به لطف سیاستهای غلط دولت در حوزه کشاورزی و آب خیزداری و اشتهای سیری ناپذیر زمین خواران و دلالان مسکن ، ۷۰ درصد از جمعیت استان یا شهرنشین شده اند یا به خوش نشینی در مناطق ییلاقی و ساحلی روی آورده اند.
طبیعت می ریسد ، انسان پنبه می کند!
ساخت و سازهای غیر مجاز در مسیر سیلابها هم که مسئله تازه ای نیست. تا همین ۵۰ سال پیش ، بستر رودهای مهم مازندران چندین برابر بستر فعلی آنها بود و عرض رودخانه اجازه می داد تا تند آبهای در حال طغیان هم به راحتی از آن عبور کنند.
اما امروز و در سالهای اخیر ساخت و سازهای بی رویه در حاشیه رودخانه ها انقدر افزایش پیدا کرده که به حاشیه امنی برای خوش نشینان و کسب درآمد از طریق ویلاهای اجاره ای تبدیل شده است.
این مسئله ضعف نظارتی و خلأهای قانونی را بیش از پیش نمایان می کند.
متاسفانه در بسیاری از این تخلفات به دلیل گستردگی و کمبود منابع مالی و اعتبارات دولتی ، امکان برخورد جدی و مقابله قانونی مستمر وجود ندارد. پس متخلفان به ساخت و سازهای غیر قانونی خود ادامه می دهند و رودخانه ها هم حسابی از خجالتشان در می آیند و هر چه که بر سر راهشان سبز شود ، می شورند و با خود می برند.
هر کدام از این موارد ، سلامت و بقای منابع آبی مازندران را به خطر می اندازد.
از سدها و آب بندانهای نیمه جان استان هم کاری زیادی برنمی آید.
تغییرات اقلیمی و شرایط آب و هوایی کشور از یک سو ، قانون گریزی مردم و کارشناسی نشدن پروژه های آبی از سوی دیگر، موجب شده که هر چه طبیعت در طول میلیونها سال ریسیده ، انسان هادر چشم به هم زدنی پنبه کنند!
مهتاب مظفری سوادکوهی