logo logo

وب سایت اطلاع رسانی عملکرد دولت دکتر پزشکیان

در استانهای شمالی

گروه خبری تکرار

پایگاه اطلاع رسانی مازنی خبر (مازنی نیوز)

mazanenews.ir

ایران، مازندران

قائمشهر ، میدان شهید قاسم سلیمانی، خیابان شهید بهشتی ، روبروی خیابان عدالت ۳۵

شماره تماس: ۴۲۲۶۲۴۱۴-۰۱۱

تلفن همراه جهت ارسال پیام در تلگرام و واتس آپ: ۰۹۱۱۸۲۴۴۷۰۴

mazaninews@gmail.com

سمفونی ناشنیده یک نویسنده / نگاهی به مستند "اینسو و آنسوی متن"

1403/08/23

"چه تنهایی عجیبی!
پدر خیال می‌کرد ، آدم وقتی در حجره خودش تنها باشد ، تنهاست.
نمی‌دانست ، تنهایی را فقط در شلوغی می‌توان حس کرد...."
(سمفونی مردگان / عباس معروفی)
عباس معروفی را همه با "سمفونی مردگان" می‌شناسند.
رمانی درام که علاوه بر تنهایی ، به تراژیک‌ترین لایه‌های پنهانی در روابط انسانی اشاره می‌کند و از جور جامعه پدرسالار بر فرزندانش می‌گوید. این رمان روایتگر زندگی غم‌انگیز خانواده اورخانی در اردبیل است که منجر به فروپاشی ، برادرکشی و در نهایت عشق می‌شود.
به قول نویسنده‌‌ای، به هر طرف که رو بکنیم داستان می‌بینیم
و اعتیاد انسان به داستان و روایت‌هایش تمام شدنی نیست.
عباس معروفی ، زاده 27 اردیبهشت 1336 ، یکی از همین معتادان به نوشتن بود که علاوه بر رمان نویسی به کار نشر ، نمایشنامه‌نویسی و روزنامه‌نگاری هم می‌پرداخت.
او زندگی ادبی و سیاسی بسیار پرفراز و نشیبی داشت و نویسندگی را در معیت محمدعلی سپانلو و هوشنگ گلشیری آغاز کرد.
اولین مجموعه داستانی‌ معروفی با نام "روبروی آفتاب" در سال 1359 در تهران منتشر شد. او همچنین بنیان‌گذار سه جایزه ادبی قلم زرین گردون ، قلم زرین زمانه و جایزه ادبی تیرگان بود که متاسفانه در پی توقیف مجله ادبی گردون ، ناگزیر به ترک وطن شد.
معروفی ، فارغ‌التحصیل ادبیات دراماتیک از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود و سالها در دبیرستان‌های هدف و خوارزمی پایتخت تدریس می‌کرد. او دستی هم بر هنر موسیقی داشت و در سال 1366 به عنوان مدیر ارکستر سمفونیک تهران انتخاب شد و بیش از 500 کنسرت موسیقی از هنرمندان مختلف کشور را به اجرا درآورد.
عباس معروفی به صادق هدایت نیز علاقه بسیار داشت و رمان
"پیکر فرهاد" در واقع ادای دین او به این نویسنده مشهور ایرانی است.
زمستان سال 2013، معروفی کارگاه‌های آموزشی داستان‌نویسی خود را در دانشگاه جرج تاون واشنگتن برگزار کرد که علاقه‌مندان زیادی به خود جلب نمود.
او در این کلاس‌ها ، کتاب " اینسو و آنسوی متن " را که تالیف خودش بود و مشتمل بر اصول داستان نویسی ، به صورت کلاس درس نویسندگی تدریس کرد.  

 

آموزشش ساختارمند نبود
به گفته احمد باطبی که اخیرا مستندی در همین رابطه و با همین عنوان ساخته است ، عباس معروفی این کتاب را آبروی حرفه‌ای خود خوانده و گفته که این سو و آن سوی متن ، حاصل سالها تجربه‌ی من در حوزه نویسندگی است.
باطبی مجموعه این کلاس‌ها را در قالب یک فیلم مستند گردآوری کرد و مجوز انتشار آن را نیز از خود معروفی گرفت.
این مستندساز جوان در رابطه با اینسو و آنسوی متن می‌گوید:
عباس معروفی در مورد بیشتر چیزها اطلاعات و بینش داشت.
نه خیلی عمیق اما داشت.
او اصلا آدم پیچیده‌ای نبود و استعداد عجیبی در دوست‌یابی و نزدیک شدن به آدم‌های مختلف داشت.
دلیل موفقیت او هم در نوشتن همین بود که می‌توانست با زبان عامه با مردم کوچه و بازار صحبت کند.
اینسو و آنسوی متن ، نام یکی از کتاب‌های برجسته معروفی است که به من هدیه داده بود. او به هیچ وجه ساختارمند آموزش نمی‌داد.
اما آموزش او همیشه موثر بود.
معروفی از من خواست مستند را تمام کنم تا او بتواند آن را ضمیمه کتابش بکند.
که متاسفانه همزمان شد با بیماری‌اش و او نتوانست اینکار را انجام دهد. وقتی که ما آدم‌ها را از دست می‌دهیم تازه می‌فهمیم که می‌توانستیم خیلی کارها برایشان انجام بدهیم.
من امیدوارم نسل جوان و نسل زد از آدم‌های اطرافشان بیشتر بهره ببرند. چون به تکنولوژی دسترسی دارند و می‌توانند تاریخ شفاهی جامعه را ثبت کنند.
متنی را که در زیر می‌خوانید بازنویسی بخشی از این مستند است که در یک فضای گرم و صمیمانه اما در غربت و دور از وطن تهیه شده است.
فضای رنج‌آوری که اغلب نویسندگان معترض ما مجبور شدند برای ادامه حیات هنری خود در آن زندگی کنند بدون آنکه انتخابش کرده باشند.

 

نویسنده موجودی لایه‌لایه است
عباس معروفی :
من متولد سال 1336 در تهران هستم.
کمی ریاضی خواندم ، یک مقدار موسیقی و یک مقدار هم ادبیات.
هر چیزی که درباره ادبیات خواندم و یادگرفتم در کتاب اینسو و آنسوی متن نوشتم.
این کتاب حیثیت ادبی من است و من هر چه که در چنته داشتم در این کتاب گذاشتم تا نسل‌های آینده از آن باخبر شوند.
او ادامه می‌دهد:
نویسنده یک موجود لایه‌لایه است.
بشر خودش را با زبان بیان می‌کند.
اگر زبان را از او بگیری ، اسلحه دست می‌گیرد و با گلوله خودش را بیان می‌کند!
معروفی تاکید می‌کند:
جامعه ، تولیدکننده است و شاعر و نویسنده ، تاییدکننده واژگان.
در این میان فرهنگستان غربال‌کننده است که هیچ ربطی به جامعه ندارد.
نویسنده یک واقعه یا موضوع را ورز می‌دهد و به دنیای خاطراتش می‌برد. آن را دستکاری می‌کند ، به حافظه خودش خیانت می‌کند تا بتواند آن را به حافظه جمع تبدیل کند و اسمش را بگذارد رمان.
نویسنده فقط دو چشم نیست.
یک دوربین مرکب لایه‌لایه است با چشم‌های مشاهده‌گر که یک حادثه را چند ساعته می‌بیند و بعد فراموش می‌کند.
در این بین ، بخشی از حادثه را می‌بیند و بعد پشت می‌کند و آن را از زاویه‌ای دیگر می‌بیند. این همان منشا شکل گیری داستان است.
مستند همچنان در کارگاه‌ آموزشی نویسنده ادامه پیدا می‌کند و به بیان دیدگاه‌های ادبی او می‌پردازد.

 

تذکرة‌الولیاء ، رئالیسم جادویی ایران
از نظر من چندین منطق در فضای داستانی حاکم است.
منطق واقعی ، منطق دیوانگان ، منطق مردگان ، رویا و خواب و منطق ترکیبی. به عنوان مثال منطق کودک یک منطق فضایی و رئالیسم است که داستان شازده کوچولو ، هری پاتر و ارباب حلقه‌ها ، نمونه‌های موفق این منطق هستند.
نوع دیگری از رئالیسم ، رئالیسم جادویی است که در آثار مارکز به وضوح دیده می‌شود.
اما چیزی که روشن است اینست که ما در ادبیات کلاسیک خودمان هم رئالیسم جادویی داریم.
تذکرة‌الولیاء عطار نمونه بارزی از این رئالیسم جادویی است.
اما اغلب نویسندگان معاصر ما از مارکز تقلید می‌کنند.
تقلید کردن بد نیست اما نویسنده باید بداند که با چه منطقی می‌خواهد جلو برود؟
یداله رویایی در نامه‌ای به من نوشت:
"در من دو نفر است. یکی مفرد که می‌نویسد و دیگری جمع که می‌خواند. در واقع ، موقع خوانش ما سه نفرهستیم! "
مخاطب باشعور است و وقت اضافه ندارد
عباس معروفی گریزی هم بر شاهکار ادبی خود می‌زند و می‌گوید:
سمفونی مردگان در 24 ساعت اتفاق می‌افتد.
داستانی دراماتیک که روایت زندگی 4 نفر است که به یکباره بر سر نویسنده فرو می‌ریزد!
آنچه که مسلم است ، وحدت مکان و زمان همیشه دلیل نقل است.
نویسنده فقط به یک دلیل می‌نویسد و آن روایت سایه‌اش است.
باید توجه داشته باشیم که اسم‌ها مهره‌های شانس نیستند که از درون قوطی دربیاوریم.
اسم‌ها معرف یک شخصیت واقعی در داستان هستند.
حتی اشیاء هم در داستان شخصیت دارند و خود را به مخاطب معرفی می‌کنند!
کار نویسنده فهم کردن نیست. او باید با ایجاد حرف بزند.
همه ما باید بدانیم که مخاطب از ما باشعورتر است و وقت اضافه هم ندارد. کلمات اضافه و توضیحات اضافه ، بار سوخته یک رمان است که ذهن مخاطب را خسته می‌کند.
مستند در اینجا از کارگاه آموزشی خارج می‌شود و خود را در کنار دریاچه‌ای زمستانی پیدا می‌کند. قهرمان داستان ما در حالیکه که تکه‌ای چوب را به میان دریاچه می‌اندازد از احمد باطبی می‌خواهد با او وارد بازی شود.
بازی که بتواند رنج‌های سرزمین غربت را به بازی بگیرد و به ریش دنیای جدی نویسندگی بخندد.  
عباس معروفی شاید یکی از صدها نویسنده موفق ایرانی است که طعم فراگیر شدن آثارش را در زمان حیاتش نچشید اما ردپای عمیقی از نوگرایی و خلاقیت را در رمان‌نویسی معاصر از خود به جا گذاشت.
این نویسنده ، با بیش از 30 داستان کوتاه و چند رمان ، موفق شد جایگاه ویژه‌ای در میان داستان نویسان معاصر کشور پیدا کند.
معروفی با تسلط بر ادبیات کلاسیک ایران ، اقدام به تلفیق ادبیات کهن و معاصر در داستانهایش نمود و آنها را به صورت خاصی بازیابی کرد. او توانست با به کارگیری جریان سیال ذهن و لایه‌های درونی و بیرونی آن ، شخصیت‌های جالبی در داستان‌های خود خلق کند و مرز میان خیال و واقعیت را درهم آمیزد تا مخاطب مسائل جامعه را بهتر و عمیق‌تر درک کند.
روحش شاد و یادش گرامی باد

 

مازندران – مهتاب مظفری سوادکوهی

ثبت دیدگاه

نام کاربری و موبایل شما منتشر نخواهد شد.

سایر اخبار